استراتژی دیجیتال مارکتینگ مجموعه ای از اقدامات است که به شما کمک می کند تا از طریق کانال های بازاریابی آنلاین به اهداف کسب و کار خود دست یابید. یک استراتژی موثر در تصمیم گیری درست، شما را یاری کرده و همچنین چهارچوبی را ایجاد میکند که شما را قادر می سازد تمام فعالیت های کلیدی لازم در مسیر توسعه را پیگیری کنید. اما یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ موثر شامل چه مراحلی است؟
بدانید که چه هدفی دارید. آیا مایل به ایجاد یک برند جدید هستید یا بر فروش محصولات تمرکز دارید؟ آیا به دنبال جذب بازارهای محلی هستید یا به گسترش حوزه فروش فکر میکنید؟ و …
نسخه کامل مطلب بالا را در صفحه استراتژی دیجیتال مارکتینگ مطالعه نمایید.
در عصر تکنولوژی، اهمیت بازاریابی دیجیتال به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی در سازمان ها، هر ساله رو به افزایش است. از آنجایی که بازاریابی دیجیتال مستم وجود بازاریابی محتواست، موفقیت شرکت ها و سازمان ها در این عرصه به میزان قابل توجهی به کیفیت بازاریابی محتوا بستگی دارد.
در این راستا، علاوه بر ارتقای سطح بازاریابی محتوا، کارشناسان بازاریابی دیجیتال می بایست قادر به تجزیه و تحلیل هدف بوده و محتوای خود را با آن تطبیق دهند. در این نوشته به مفهوم بازاریابی محتوا و اهمیت آن می پردازیم.
تعریف:
برای بازاریابی محتوا در سراسر جهان تعاریف گوناگونی ارائه شده است اما به صورت کلی می توان آن را اینگونه تعریف کرد: ” بازاریابی محتوا، فرآیند ایجاد و نشر محتوای مرتبط و با ارزش به منظور جذب و دستیابی به مخاطبین خاص است. “
در آغاز فعالیت سایت شما مخاطبی نخواهد داشت و جذب مخاطب نیازمند زمان است. اما روش هایی وجود دارد که با استفاده از آنها می توان این پروسه را کوتاهتر کرد.
در مقاله پیش رو ما به این موضوع می پردازیم که چگونه برخی از بهترین برندهای جهانی کمپین های موفقیت آمیزی در شبکه های اجتماعی ایجاد کرده اند. با الهام گرفتن از این کمپین ها شما می توانید استراتژی بازاریابی خود را تنظیم کنید.
١. Popeyes
Popeyes یک رستوران زنجیره ای مرغ سوخاری در آمریکاست. این فست فود زنجیره ای کمپین موفقی را در آگوست ٢٠١٩ به اجرا رساند.
ساندویچ مرغ جدید
روش: تبدیل محصول جدید به ترند روز
دلیل موفقیت این کمپین:
در آغاز ارائه ساندویچ مرغ Popeyes اتفاق چشمگیری حاصل نشد. اما با شروع کمپین ساندویچ مرغ در توییتر، مردم شروع به امتحان کردن آن کردند. و به شدت طرفدار آن شدند. به نحوی که این کمپین تنها در مدت یک هفته ١/١ میلیون بازدید دریافت کرد.
Popeyes از روند رو به رشد این کمپین استفاده ای مضاعف کرد. آنها کاربران را به اشتراک گذاری مطالب تولید شده در صفحه خود ترغیب کردند. به این صورت که از تجربیات و محتواهای کاربران خود در فضای مجازی، تبلیغات تلویزیونی تهیه کردند.
متن پیام Popeyes به کاربران خود به قرار زیر بود:
“ممنونیم که عشق خود را به Popeyes نشان دادید. توییت شما راجع به ساندویچ مرغ به قدری فوق العاده بود که ما تمایل داریم از آن در تبلیغات تلویزیونی خود استفاده کنیم. اگر موافق هستید لطفا با ما در میان بگذارید. شما عضوی از تیم ما خواهید شد.”
Popeyes نمیدانست که ساندویچ مرغ به این سرعت رشد خواهد کرد. اما آنها می دانستند که چگونه با مردم ارتباط برقرار کنند. با استفاده از مطالبی که توسط خود کاربران تولید شده بود، این ساندویچ به قدری محبوب شد که در هالووین به عنوان یک تم لباس محبوب از آن استفاده شد!
٢. مرسدس بنز
دختران محدودیتی ندارند
دلیل موفقیت این کمپین:
برندها باید دنیایی که در آن زندگی می کنیم را به چالش بکشند. از نام برند خود علاوه بر مسیر کسب درآمد، در جهت ایجاد تآثیرات اجتماعی نیز استفاده کنند. اگر در این مسیر صادقانه حرکت کنند، نتایج فوق العاده ای رقم خواهند زد.
در کمپین “دختران محدودیتی ندارند” مرسدس بنز به همراهی چند کمپانی دیگر برای بهبود درک دختران از ماشین و تکنولوژی فعالیت کرد. محتویات این کمپین ویدئویی طی یک ماه، ٢/٥٩ هزار بار در توییتر، ١/٥ هزار بار در فیس بوک و ٢/١٨ هزار بار در اینستاگرام بازدید داشت. هدف این کمپین به صورت خاص، صرفآ کسب درآمد نبود. بلکه هدف اصلی آن افزایش احساس مثبت نسبت به برند بود.
این کمپانی در گذشته نیز از چنین کمپین هایی پشتیبانی کرده بود. آنان در تمام جنبه های کسب و کار خود تلاش کردند که بگویند ن نیز می توانند ماشین را دوست داشته باشند.
٣. ASOS
ASOS یک فروشگاه لوازم آرایشی و پوشاک بریتانیایی است.
مشارکت مشتری
دلیل موفقیت این کمپین:
” مردها زباله هستند”
همه چیز با یک توییت شروع شد.
“تئا” تجربه بدی در اپلیکیشن Tinder داشت. به دلیل اینکه فردی از او به خاطر لباسش انتقاد کرد. وقتی او این پیام را توییت کرد نمی دانست که با چه سرعتی ویروسی می شود.
انتشار این پیام ویروسی در دنیا
با بازخورد ١١٧ هزارتایی این توییت به سرعت توجه بسیاری را به خود جلب کرد. این داستان می توانست به همین جا ختم شود اگر “تئا” نامی از ASOS نمی برد. اما او ASOS را منشن کرده بود. طی ٢٤ ساعت ASOS برنامه ای را تدارک دید. آنها این دو عکس را توییت کردند.
آنها تصویری از توییت “تئا” گذاشتند. و در تصویر دوم عکس او را که به مدل تبدیل شده بود پست کردند. آنها تئا را یک شبه به یک مدل تبدیل کردند و از این جریان به نفع خود استفاده نمودند.
با اینکه تلاش زیادی انجام نشد. اما این یک استراتژی بسیار موفق بود. این توییت جذاب ترین توییت این شرکت شد. بساری آن را به اشتراک گذاشتند. و میزان فروش افزایش یافت.
٤. SK-ll
SK-ll یک شرکت تولید محصولات مراقبت پوستی ژاپنی است.
تآیید سلبریتی ها
دلیل موفقیت این کمپین:
این شرکت کار خود را در ژاپن آغاز کرد. اما به آرامی به آمریکا و سایر نقاط جهان نیز راه یافت. اما چگونه؟
با استفاده از دو شخصیت شناخته شده در آمریکا، جیمز کوردن و کلوئه گریس مورس.
از اینفلوئنسرها استفاده کنید. تآثیری که تآیید آنها در مخاطب ایجاد میکند بسیار پر رنگ است. اما حتمآ لازم نیست اینفلوئنسرها دنبال کنندگان خیلی زیادی داشته باشند. شخصی با تعداد ٥٠٠ هزار دنبال کننده هم می تواند فروش شما را افزایش دهد.
اینها تنها چند نمونه از کمپین های موفق سال گذشته بودند که می توان از آنها ایده گرفت. مهم این است که بدانیم چگونه پیشنهادهای جدید ایجاد کینم و از فرصت های پیش آمده نهایت استفاده را ببریم.
قطعآ شما می دانید که مخاطبین، شما را در
مهم است که شمال بتوانید مخاطبین مناسب را هدف قرار داده و آنها را با محصولات یا خدمات خود درگیر کنید. در وهله اول جایگاه خود را به عنوان یک بیزینس آنلاین بررسی کنید. رقبای خود را رصد کرده و به نحوه تعامل مردم با آنها دقت کنید.
تجارت هایی که از اهمیت شبکه های اجتماعی غافل می شوند، عملآ سهم قابل توجهی از بازار را نادیده می گیرند.
در این مقاله تجربیات سودمندی در این رابطه را با شما به اشتراک می گذاریم تا بتوانید فروش خود را افزایش دهید.
شبکه های اجتماعی عرصه وسیعی برای ایجاد فروش و افزایش درآمد هستند. اما قبل از آن شما باید آنالیز کنید که مخاطبان آنلاین شما بیشتر وقت خود را در کدام رسانه اجتماعی می گذرانند. اگر شما در انتخاب پلتفورم مناسب دقت نکنید وقت و هزینه خود را هدر خواهید داد.
به عنوان مثال، اینستاگرام می تواند شبکه اجتماعی مناسبی برای رشد تجارت هایی مثل مد و پوشاک باشد. چراکه اینستاگرام به صورت بصری با مخاطب ارتباط برقرار می کند و عمومآ برای کالاهای مصرفی نتیجه بهتری را ارائه خواهد داد. اما همین رسانه اجتماعی ممکن است برای کالاهای حرفه ای چندان کارآمد نباشد.
مشتریان شما در چه محدوده سنی قرار دارند، در چه مشاغلی مشغول به کار هستند، در کدام مناطق جغرافیایی زندگی می کنند، چه جنسیتی دارند؟ تمامی این اطلاعات در انتخاب یک شبکه اجتماعی مناسب شما را یاری می کنند.
داشتن یک برند قدرتمند و محبوب به معنی این است که مشتریان، شما را به دیگران پیشنهاد میدهند. با پیوستن به شبکه های اجتماعی با مشتریان خود تعامل پیدا می کنید. سعی کنید شیوه گفتگوی منحصر به فردی را انتخاب کنید و محتواهای مرتبط و آموزنده ارائه دهید.
تعامل یکی از قدرتمندترین تکنیکهای بازاریابی برای رسیدن به فروش است. و شبکه های اجتماعی این کار را ساده کرده اند. باید با مشتریان بالقوه و بالفعل خود در ارتباط باشید. به پستهای آنها واکنش نشان دهید. پرسش های آنها را پاسخ دهید. هم نظرات مثبت و هم نظرات منفی را با لحنی آرام پاسخ دهید. و هرگز نظرات منفی مشتریان را پاک نکنید!
پاسخ دادن به پیامهای مستقیم (Direct messages) امتیاز مثبتی برای شما خواهد بود. بسیاری از کسب و کارها آن را نادیده می گیرند. با انجام این کار مشتریان به سمت شما جذب خواند شد.
هنگامی که با مخاطبین خود ارتباط برقرا میکنید درک بهتری از نیازهای آنان خواهید داشت، و راههای جدیدی را برای فروش محصولات خود پیدا می کنید.
یکی دیگر از مزایای فعالیت در شبکه های اجتماعی، لینک سازی است. شما با ایجاد لینکی از سایت خود در رسانه اجتماعی علاوه بر افزایش اعتبار سایت، اطلاعات مشتریان را نیز افزایش می دهید.
مردم همیشه منتظر اطلاعات جدید هستند. با ارسال منظم مطالب مرتبط و آموزنده، صفحه خود را فعال نگه دارید. محتوای شما نباید بیش از اندازه تبلیغاتی به نظر برسد. زیرا مردم از دیدن تبلیغات خسته می شوند. نشان دهید که چگونه محصولات شما می تواند زندگی آنها را بهبود بخشد.
از کپی کردن محتوای دیگران پرهیز کنید. زیرا مخاطبین شما این را تشخیص خواهند داد. محتوای منحصر به فرد، ارزشمند است و نظر مشتریان را جلب خواهد کرد.
استفاده از شبکه های اجتماعی یک روش عالی برای افزایش فروش شماست. با استفاده همزمان از چند رسانه اجتماعی با صرف کمترین هزینه میتوانید نتایج سودمندی را رقم بزنید. صبور باشید و دست از تلاش نکشید.
حتمآ شما میدانید که اینستاگرام تا چه اندازه می تواند بر روی موفقیت یک شرکت تآثیرگذار باشد. با این پلتفورم تنها می توان از طریق عناصر بصری ارتباط برقرار کرد. با توجه به اطلاعات دموگرافیک اینستاگرام اکثر کاربران آن در رده سنی بین ١٨ تا ٣٥ سال هستند. از این تعداد، ٦٥ درصد توانایی یادگیری از طریق بینایی را دارند. در نتیجه اولویت اصلی شما برقراری ارتباط از طریق تصاویر و ویدئو خواهد بود.
برای موفقیت در اینستاگرام باید همه چیز را درباره تعامل، هشتگها و رفتار مخاطبین بدانید. با اینکه این نکات بارها توسط متخصصین گفته شده، اما غالبآ افراد به آن توجه نمی کنند.
در اینجا به برخی اشتباهات که ممکن است در اینستاگرام مرتکب شوید اشاره می کنیم.
حقیقت این است که گاهی به اندازه کافی پست نمی گذارید. بر اساس موضوع صفحه اینستاگرام خود و جایگاه آن، باید شرایط ارسال پست را مدیریت کنید. برای مثال اگر به تازگی وارد اینستاگرام شده اید و مخاطبین زیادی ندارید، ارسال روزانه یک پست کافی نخواهد بود. در واقع شما می بایست از ابتدا یک استراتژی منظم را دنبال کنید. برای یک صفحه تازه، هدف شما باید روزی ٣-٤ پست باشد.
اینستاگرام ساده به نظر می رسد. چراکه تنها با تصاویر و فیلم سروکار دارد. اما عدم داشتن یک برنامه مشخص پیش از شروع فعالیت در اینستاگرام به عنوان یک برند، شما را از مسیر درست خارج خواهد کرد. بدون چنین دستورالعملی، مخاطب پیام شما را آنگونه که باید دریافت نمی کند.
در مرحله اول سعی کنید گامهای کوچک بردارید. اهداف کوچکی تعیین کرده و در راستای آن، محتوای با کیفیت ارائه دهید. بهترین اقدام آن است که مخاطب خود را بشناسید. بدانید که چه تصاویری آنها را جذب می کند. مطابق با همان برنامه ریزی کنید.
وقتی شما به عنوان صاحب حساب کاربری، با مخاطبین خود ارتباط برقرار می کنید، یک انجمن را تشکیل می دهید. عدم برقراری ارتباط فعال و حقیقی با مخاطبان، نه تنها حساب شما را یک حساب غیر مجاز معرفی خواهد کرد، بلکه منجر به از دست دادن دنبال کنندگان و از بین رفتن اقتدار برند شما خواهد شد.
یکی از راههای تعامل با مخاطبین استفاده از ابزارهای تحلیلی است. چنین ابزارهایی می توانند شما را از نحوه برخورد مخاطبینتان با فعالیتهای شما آگاه کنند.
در ادامه با ما در صفحه
شناختن
آنچه در این نوشته خواهیم داشت
احتمالا تأثیرگذارترین پیشگام در ارائه هنر فن بیان ، فیلسوف یونان باستان، ارسطو بود که آن را به عنوان “توانایی دیدن ابزار موجود برای ترغیب (در هر زمینه ای)” تعریف کرد. این تعریف به قرن ۴ قبل از میلاد مسیح بر می گردد. سیسرو و کوئینتین، دو معلم مشهور فن بیان رومی، غالبا به عناصر برآمده از احکام ارسطو در کار خودشان اعتماد داشتند. در چند قرن اخیر، تعریف “فن بیان” تغییر کرده است و تقریبا شامل هر موقعیتی است که افراد در آن تبادل نظر کنند. از آنجا که هر یک از ما با مجموعه ای از شرایط زندگی منحصر به فرد درگیر هستیم، هیچ دو شخصی دنیا را دقیقا یکسان نمی بینند. از این رو، فن بیان به روشی نه تنها برای ترغیب، بلکه به زبانی در تلاش برای ایجاد درک متقابل و تسهیل اجماع بدل شده است.
منطق در ابتدا به چگونگی سازماندهی یک سخنرانی و آنچه در آن قرار داشت اشاره می کرد، اما اکنون بیشتر در مورد محتوا و عناصر ساختاری یک متن است.
اعتبار، به شخصیت گوینده یا نویسنده اشاره دارد. به این که چگونه توسط کلمات، خود را ترسیم می کنند.
احساس عنصری از زبان است که برای بازی با حساسیت های عاطفی مخاطب در نظر گرفته شده و به سمت استفاده از نگرش های خود مخاطب برای تحریک توافق یا تشویق انجام عمل طراحی شده است.
Telos به هدف خاصی که یک گوینده یا نویسنده امیدوار است به آن برسد اشاره دارد؛ حتی اگر اهداف و نگرش گوینده بسیار متفاوت از اهداف مخاطبان خود باشد.
“تنظیم” به زمان و مکانی که یک سخنرانی انجام می شود پرداخته و می گوید که چگونه ممکن است این تنظیم نتیجه سخنرانی را تحت تأثیر قرار دهد.
فن بیان در چه شرایطی کاربرد دارد؟ نامه عاشقانه، بیانیه دادستان، تبلیغی که چیز مهمی را که احتمالا نمی توانید بدون آن زندگی کنید معرفی می کند، همه نمونه هایی از موقعیت های درگیر با فن بیان هستند. اگرچه ممکن است از نظر محتوا و هدف متفاوت باشند، اما همه آنها دارای پنج اصل اساسی هستند:
متن، یعنی ارتباط واقعی، خواه نوشتاری یا گفتاری
نویسنده یا گوینده، شخصی است که ارتباط خاصی را ایجاد می کند
مخاطب، که گیرنده یک ارتباط است
هدف (اهداف)، که دلایل مختلفی برای نویسندگان، سخنرانان و مخاطبان برای برقراری ارتباط است
تنظیمات، زمان، مکان و محیطی است که ارتباط خاصی را احاطه کرده اند.
هر یک از این عناصر در نتیجه نهایی موقعیت تأثیر دارد. اگر یک سخنرانی ضعیف نوشته شده باشد، ممکن است متقاعد کردن مخاطب به اعتبار یا ارزش آن غیرممکن باشد، یا اگر نویسنده آن فاقد اعتبار یا اشتیاق باشد نتیجه ممکن است یکسان باشد. از طرف دیگر حتی فصیح ترین سخنرانان نیز نمی توانند مخاطبان سرسختی را که از به چالش کشیده شدن عقایدشان گریزانند، با هدف خود هم مسیر سازند. نهایتآ به زمان بندی می رسیم که از اهمیت بالایی برخوردار است. زمان، مکان و روحیه می تواند تا حد زیادی بر نتیجه نهایی تأثیر بگذارد.
در حالی که متداول ترین تعریف برای متن، یک سند مکتوب است؛ وقتی صحبت از موقعیت های مربوط به فن بیان می شود یک متن می تواند هر نوع ارتباطی را که شخص ایجاد می کند شامل شود. اگر به ارتباط به دید یک سفر جاده ای نگاه کنید، متن وسیله نقلیه ای است که شما را به مقصد مورد نظر خود می رساند؛ بسته به شرایط رانندگی و اینکه آیا سوخت کافی دارید یا خیر. سه عامل اساسی وجود دارد که بیشترین تأثیر را بر ماهیت هر متن دارند: رسانه ای که در آن تحویل داده شده است، ابزاری که برای ایجاد آن استفاده می شود و ابزار لازم برای رمزگشایی آن:
• رسانه
متون بیانی می توانند در هر نوع رسانه ای که مردم برای برقراری ارتباط از آن استفاده می کنند ، شکل بگیرند. یک متن می تواند شعری دست نوشته، نامه ای تایپ شده، یا یک پروفایل دوست یابی شخصی رایانه ای باشد. متن می تواند شامل آثاری در حوزه های صوتی، تصویری، گفتاری، کلامی، غیر کلامی، گرافیکی، تصویری و لمسی باشد. متن می تواند به صورت یک آگهی مجله، یک ارائه پاورپوینت، یک کارتون طنز، یک فیلم، یک نقاشی، یک مجسمه، یک پادکست یا حتی آخرین پست فیس بوک، توییت توییتر یا پین Pinterest باشد.
• مجموعه ابزار نویسنده
ابزار مورد نیاز برای نوشتن هر نوع متن بر ساختار و محتوای آن تأثیر می گذارد. از ابزارهای بسیار مهم آناتومیکی که انسان برای تولید گفتار (لب، دهان، دندان، زبان و غیره) استفاده می کند گرفته تا جدیدترین تکنولوژی ها. ابزارهایی که برای ایجاد ارتباطات خود انتخاب می کنیم می تواند در موفقیت یا شکست آن تاثیرگذار باشند.
• برقراری ارتباط با مخاطب
درست همانطور که یک نویسنده یا گوینده به ایجاد ابزار نیاز دارد، مخاطب باید توانایی دریافت و درک اطلاعات، اعم از خواندن، مشاهده، شنیدن و یا اشکال دیگر ورودی های حسی را داشته باشد. این ابزارها می توانند چشم یا گوش و یا ابزارهای پیچیده تری مانند میکروسکوپ الکترونی باشد. علاوه بر ابزارهای فیزیکی، مخاطب غالبا به ابزارهای مفهومی یا فکری برای درک کامل معنای متن نیاز دارد.
نویسنده یا سخنران شخصی است که متن را برای برقراری ارتباط ایجاد می کند. هر نویسنده تحت تأثیر پیشینه فردی خود است. عواملی مانند سن، جنسیت، موقعیت جغرافیایی، قومیت، فرهنگ، مذهب، وضعیت اقتصادی-اجتماعی، عقاید ی، فشار والدین، درگیری همسالان، آموزش و تجربه شخصی این فرضیه ها را ایجاد می کنند که نویسندگان برای دیدن جهان و همچنین موارد دیگر از آنها استفاده می کنند.
مخاطب گیرنده یک ارتباط است. همان عواملی که نویسنده و سخنران را تحت تأثیر قرار می دهد، مخاطب را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. خواه مخاطب یک نفرباشد یا جمعیتی در یک ورزشگاه.
هدف نویسندگان وسخنرانان در برقراری ارتباط عموما اطلاع رسانی، آموزش و ترغیب است. هدف مخاطب شامل آگاه شدن، سرگرمی یا الهام گرفتن از سخنران یا نویسنده است. مانند هدف، نگرش سخنران و مخاطب می تواند تاثیر مستقیمی بر نتیجه هر موقعیت بلاغی داشته باشد.
هر موقعیت بلاغی در یک شرایط خاص از نظر زمانی و مکانی اتفاق می افتد. زبان مستقیما تحت تأثیر تاریخ و فرضیاتی است که توسط فرهنگ به آن تحمیل می شود.
همچنین مکان خاصی که نویسنده یا سخنران مخاطب خود را درگیر می کند نیز بر نحوه ایجاد و دریافت ارتباط تأثیر می گذارد. سخنرانی “من یک رویا دارم” ساخته دکتر مارتین لوتر کینگ، که در تاریخ ٢٨ اوت ١٩۶٣ارائه شد، از نظر بسیاری به عنوان یکی از به یاد ماندنی ترین سخنرانی های آمریکایی قرن بیستم تلقی می شود، اما تنظیمات لازم را ندارد. تنظیمات صمیمی، که در آن اطلاعات مبادله می شود می تواند زمینه ای برای برقراری ارتباطی پویا باشد. در برخی زمینه ها، اصطلاح “جامعه” به گروه خاصی اشاره دارد که به محله جغرافیایی محدود نمی شود، بلکه علایق و نگرانی های را شامل می شود. مکالمه، که اغلب به گفتگو بین تعداد محدودی از افراد اشاره دارد، معنای بسیار وسیع تری به خود می گیرد و به گفتگوی جمعی اطلاق می شود که شامل تفاهم، سیستم اعتقادی یا مفروضاتی است که توسط جامعه صورت می گیرد.
در این مقاله ٨ کاربرد جالب یادگیری عمیق در بینایی رایانه ای را بررسی می کنیم. ما سعی کردیم به مشکلات کاربر نهایی تمرکز کنیم.
آنچه در این نوشته خواهیم داشت
طبقه بندی تصویر شامل قرار دادن یک برچسب به کل تصویر یا عکس است. چند مثال از طبقه بندی تصویر شامل موارد زیر است:
• برچسب زدن تصاویر اشعه ایکس که آیا سرطانی هستند یا خیر
• طبقه بندی اعداد دست نویس
• اختصاص دادن نام به یک عکس یا یک چهره
شکل الف: نمونه ای از ارقام دست نویس از مجموعه داده MNIST
یک نمونه محبوب از طبقه بندی تصویر که به عنوان یک معیار مورد استفاده قرار می گیرد مجموعه داده MNIST است. نمونه هایی از طبقه بندی تصویر وجود دارد که شامل عکس اشیاء است. دو نمونه محبوب شامل مجموعه داده های CIFAR-10 و CIFAR-100 است که دارای عکس هایی هستند که به ترتیب در ١٠ و ١٠٠ کلاس طبقه بندی می شوند.
چالش تشخیص تصویری، یک رقابت سالانه است که در آن تیم ها برای بهترین عملکرد در طیف وسیعی از وظایف بینایی رایانه ای بر روی داده های تهیه شده از پایگاه داده ImageNet با یکدیگر رقابت می کنند. بسیاری از پیشرفت های مهم در طبقه بندی تصویر از مقالات منتشر شده حاصل می شود.
شکل ب:نمونه ای از عکس های اشیاء از مجموعه داده CIFAR-10
طبقه بندی تصویر با بخش بندی شامل اختصاص یک برچسب به یک تصویر و نشان دادن محل شی در تصویر توسط یک باکس (کشیدن یک جعبه در اطراف جسم) است. این یک نسخه چالش برانگیز تر از طبقه بندی تصویر است. چند مثال از طبقه بندی تصویر با بخش بندی:
• برچسب زدن تصاویر اشعه ایکس که آیا سرطانی هستند یا خیر و کشیدن باکس در اطراف ناحیه سرطانی
• طبقه بندی عکس حیوانات و کشیدن یک باکس در اطراف حیوان مورد نظر در هر عکس
یک مجموعه داده کلاسیک برای طبقه بندی تصویر با بخش بندی، مجموعه داده های کلاس های بصری PASCAL است.
شکل ت: نمونه ای از طبقه بندی تصویر با بخش بندی یک سگ از VOC 2012
این کار ممکن است شامل اضافه کردن باکس در اطراف نمونه های متعدد از همان شی در یک تصویر باشد. این عمل را به عنوان ” تشخیص شی” می شناسیم. مجموعه داده ILSVRC2016 برای طبقه بندی تصویر با بخش بندی، یک مجموعه داده محبوب است که از ١۵٠٠٠٠ عکس و ١٠٠٠ دسته اشیا تشکیل شده است.
شکل ث: نمونه ای از طبقه بندی تصویر با بخش بندی صندلی های چندگانه از VOC 2012
تشخیص شی طبقه بندی تصویر با بخش بندی است، اگرچه یک تصویر ممکن است شامل چندین شی باشد که نیاز به بخش بندی و طبقه بندی دارند. این یک کار چالش برانگیزتر از طبقه بندی تصویر ساده یا طبقه بندی تصویر با بخش بندی است، زیرا غالبا چندین تصویر در انواع مختلف وجود دارد. غالبا از تکنیک هایی که برای طبقه بندی تصویر با بخش بندی وجود دارد برای شناسایی شی استفاده می شود. مجموعه داده های بصری PASCAL یک مجموعه داده رایج برای تشخیص شی است.
شکل ج: نمونه ای از شناسایی شی در بانک اطلاعات MS COCO
انتقال سبک یا انتقال سبک عصبی وظیفه برداشت سبک از یک یا چند تصویر و استفاده از آن سبک بر روی یک تصویر جدید است. این وظیفه را می توان به عنوان نوعی فیلتر عکس یا تبدیل تصور کرد که ممکن است ارزیابی عینی نداشته باشد. به عنوان مثال می توان به استفاده از سبک آثار هنری خاص و معروف (مثل آثار پابلو پیکاسو یا وینسنت ون گوگ) برای عکس های جدید اشاره کرد. مجموعه داده ها معمولا شامل آثار هنری معروفی است که در دسترس عموم قرار دارند و همچنین مجموعه داده های بینایی رایانه ای استاندارد.
شکل ح: نمونه انتقال سبک عصبی از آثار هنری مشهور به یک عکس. برگرفته از “الگوریتم عصبی از سبک هنری”
رنگ آمیزی تصویر یا رنگ آمیزی عصبی شامل تبدیل تصویر با توناژ خاکستری به یک تصویر کاملا رنگی است. این وظیفه را می توان به عنوان نوعی فیلتر عکس یا تبدیل تصور کرد که ممکن است ارزیابی عینی نداشته باشد. نمونه ها شامل رنگ آمیزی عکس ها و فیلم های سیاه و سفید قدیمی است. مجموعه داده ها معمولا شامل استفاده از مجموعه داده های عکس موجود و ایجاد نسخه های خاکستری عکس است که مدل ها باید رنگ آمیزی را یاد بگیرند.
شکل خ: نمونه هایی از رنگ آمیزی عکس. برگرفته از “رنگ آمیزی تصویر رنگارنگ”
بازسازی تصویر عمل پر کردن قسمت های از دست رفته یک تصویر است. این وظیفه را می توان به عنوان نوعی فیلتر عکس یا تبدیل تصور کرد که ممکن است ارزیابی عینی نداشته باشد. نمونه ها شامل بازسازی عکس ها و فیلم های سیاه و سفید قدیمی آسیب دیده است. . مجموعه داده ها معمولا شامل استفاده از مجموعه داده های عکس موجود و ایجاد نسخه های آسیب دیده عکس است که مدل ها باید بازسازی را یاد بگیرند.
شکل د: برگرفته از “تصویر حاوی سوراخ های نامنظم با استفاده از اتصالات جزئی”
تصویر با وضوح فوق العاده وظیفه تولید نسخه جدید یک تصویر با وضوح و جزئیات بالاتر از تصویر اصلی را دارد. داده ها معمولا شامل مجموعه داده های عکس موجود و ایجاد نسخه های کم کیفیت عکس است که مدل ها باید برای ایجاد نسخه های با وضوح فوق العاده آموزش ببینند.
شکل ذ: نمونه ای از نتایج حاصل از تکنیک های مختلف با وضوح فوق العاده
سنتز تصویر وظیفه ایجاد تغییرات هدفمند در تصاویر موجود یا تصاویر کاملا جدید را دارد. این یک حوزه بسیار گسترده است که به سرعت در حال پیشرفت می باشد. این ممکن است شامل تغییرات جزئی در تصویر و فیلم باشد، مانند:
• تغییر سبک یک شی در یک صحنه
• اضافه کردن یک شی به صحنه
• اضافه کردن چهره به صحنه
شکل ر: نمونه ای از استایلینگ گورخر و اسب
همچنین ممکن است شامل ایجاد تصاویر کاملا جدید باشد، مانند:
• ایجاد چهره
• ایجاد اتاق
• ایجاد لباس
موارد مهم و جالب دیگری نیز وجود دارد که ما آنها را پوشش ندادیم زیرا آنها صرفا مربوط به بینایی رایانه ای نیستند.
نمونه هایی از تبدیل تصویر به متن و متن به تصویر:
نوشتن شرح تصاویر: تولید توضیحی متنی از یک تصویر.
توصیف تصویر: تولید توضیحی متنی از هر شی در یک تصویر.
متن به تصویر: تلفیق تصویر بر اساس توضیحات متنی.